![]() |
نگاهی به فضای سیاسی دوران حکومت امیر المؤمنین علی(ع)
صف آرایی علیه عدالت
عدل علی(ع) ریشه در اسلام دارد. آنچه در اسلام به عنوان دستورهای دینی بر مسلمین بیان شده، از سوی خداوند بر خاتم پیامبرانش فرستاده شده است. در اعتقادات اسلامی عدالت از ویژگیهای خداوند و جزو ذات احدیت است؛ به این معنی که خداوند بر اساس عدل خود با همه رفتار میکند. به هیچ کس به اندازه سرسوزنی ظلمی روا نمیدارد و هر کس را متناسب با عملی که انجام داده است، بازخواست میکند. به هرکس به اندازه توانایی که عطا کرده، مسؤولیت میدهد.
عدل همچنین در کنار امامت از اصول مذهب شیعه به شمار میرود. در کنار سه اصل دینی توحید، معاد و نبوت از ضروریات دینی فرد شیعه است. عدالت در منش رسول خدا(ص) نیز جایگاه ویژه ای داشت و یکی از جذابیتهای دین اسلام برای مسلمانان نخستین، باور پیامبر(ص) به برخورداری یکسان همه مسلمین از بیت المال و اموال عمومی بود. اگرچه از همان زمان نیز این مسأله از سوی اقشار ثروتمند جامعه جاهلی عرب با مخالفتهای شدیدی روبهرو شد و هضم این مساوات برای آنها بیش از حد توان بود. این شرایط در زمان حیات رسول خدا(ص) برقرار بود و کسی را یارای مقابله با این تصمیم و سیاست عملی نبود.
آغاز فاصله با سنت نبوی
اگرچه ثروتمندان جامعه حتی در آن زمان هم قلباً حاضر به پذیرش نبودند، ولی از آنجا که با ظهور و گسترش اسلام و افزایش تعداد مسلمین در اقلیت قرار گرفته بودند و پس از شکست خود در جنگ با پیامبر(ص) امکان بروز مخالفت نداشتند، کناره گیری و سکوت را انتخاب کردند، اما پس از رحلت پیامبر(ص) و تا زمانی که امیرالمؤمنین علی(ع) خلافت را عهده دار شدند، انحرافات رفتاری در میان فرماندهان و امیران رو به فزونی نهاد و در زمان ایشان جامعه مسلمین نسبت به دوره حیات رسول خدا(ص) فاصله زیادی پیدا کرده بود. از این رو علی(ع) با مشکلات زیادی مواجه بودند. رویهای که ایشان در پیش گرفتند، همان سنت رسول خدا(ص) بود و به همین سبب نیز مخالفان بسیاری در مقابل ایشان قد علم کردند. از اساسی ترین اصول حکومتی امام علی(ع) عدالت در رفتار و عمل ایشان بود.
عدالت، زندگی است
توصیههای عدالت محور در کلام مولا بسیار است، از جمله میفرمایند: العدلُ حیاةٌ؛ عدالت، زندگی است» و نیز حضرت میفرماید: «عدالت، بنیاد دستیابی به هر سعادت است و ستم، مایه هلاکت است». تمام دغدغه و تلاش امیرمؤمنان علی(ع) این بود که حکومت مسلمین در مسیر عدالت حرکت داده شود، چنانکه در خطبه 87 نهج البلاغه خطاب به مردم میفرمایند: «و از عدالت خود، لباس عافیت بر تن خودتان کردم. ولی افسوس که عدل علوی بر مذاق جمعی از به ظاهر مسلمانان خوش نیامد و از همان ابتدا در مقابل امیر خود قرار گرفتند و جنگهای ناخواسته ای را بر امام تحمیل کردند که نیروی فکری و عملی مسلمین و نیز منابع مالی زیادی را صرف خود کرد. امام در طول امامت کوتاه مدت خود با سه گروه به جنگ پرداخت که ریشه شناسی آنها نشان میدهد، انگیزه اصلی همه آنها دنیاطلبی و میل به مقام و جاه و جهالت بوده است. کسانی که به دلیل نسبت آنان به قوم یا قبیله خاصی به مال و منال و جایگاهی دست یافته بودند، انتظار داشتند که در این زمان نیز از همان موقعیت برخوردار باشند، ولی غافل از این بودند که امام دست آنان را از بیت المال مسلمین کوتاه خواهد کرد و این مسأله دقیقاً همسو با عدل علوی بود.
لغو امتیازات نامشروع
امیرالمومنین علی (ع) تمام امتیازات نامشروع افراد را بسرعت لغو و تأکید کردند، در برخورداری از بیت المال همه حق یکسان دارند و امتیازاتی را که برخی افراد با نفوذ به دلیل تبعیضها و برتری نژادی گرفته بودند، در هم کوبیدند.
ایشان همچنین تأکید کردند، تمام پرداختیهای قبلی از بیت المال را مورد بررسی قرار داده و آنچه بناحق داده شده باشد، از آنان بازپس خواهد گرفت، حتی اگر مهر زنانشان شده باشد. این یک شعار نبود و حضرت در مقام عمل نیز آن را اجرا کردند.
حضرت در عرصه سیاسی نیز تمام مسؤولان حکومتی را برکنار کردند و در عرصه اجتماعی نیز مستضعفان و افراد دارای لیاقت و صلاحیت را که جلوی بروز استعدادها آنها گرفته شده بود، روی کار آوردند و کسانی را که بر اثر زد و بندهای قبیلگی و سیاسی روی کار آمده بودند، برکنار کرد و افراد با ایمان و با تقوا که دارای توان مدیریتی بودند و بر سر کار آورد.
جبهه بندی ها
این سیاست سبب شد که نخستین جبهه بندی مخالفان در مقابل ایشان شکل بگیرد. طلحه و زبیر که از موقعیت اجتماعی و سیاسی بالایی برخوردار بودند، وقتی از سوی علی(ع) کنار گذاشته شدند، بنای دشمنی را آغاز کردند. اینان، ناکثین یا گروه پیمان شکنان خود را به بصره رساندند و آن را متصرف شدند. امام نیز به منظور حفظ امنیت مسلمین به مقابله برخاستند و در این جنگ که به جمل مشهور شد، طلحه و زبیر کشته شدند.
یکی از مهمترین نبردهای امام علی(ع) جنگ با سپاه شام به سرکردگی معاویه بود. جنگ با این گروه در واقع جنگ با نفاق و دورویی بود. معاویه که در منطقه شام برای خود عمارتی عظیم بنا کرده بود و به شیوه ای شاهانه زندگی میکرد، نسبت به عدالت پیشگی خلیفه مسلمین موضع دشمنی در پیش گرفت؛ زیرا عملکرد امام نسبت به حاکمان و دستورهای ساده زیستی و حسن رفتار آن حضرت را بر نمیتافت. قاسطین یا گروه ستمگر در نبرد صفین در مقابل امام صف آرایی کردند. در این جنگ که تعداد زیادی از مسلمانان کشته شدند، معاویه با خدعه و نیرنگ انشعابی را در میان مسلمین به وجود آورد و جنگ دیگری را بر خلیفه مسلمین تحمیل کرد.
سیاست خدعه
معاویه که در مصاف رزم با سپاه امام شکست خورده بود، با طرح مسأله حکمیت و واگذاری نتیجه جنگ به تصمیم دو حَکَمی که از سوی امام و معاویه انتخاب شود، راه فراری برای خود باز نمود و سپس با ایجاد اختلاف در سپاه امام علی(ع) و باز هم تحمیل حَکَمی که مدنظر امام نبود، بخشی از سپاه ایشان را در مقابلش قرار داد. سیاست خدعه و نیرنگی که معاویه در پیش گرفت، تا کنون نیز ضربات خود را بر پیکر جامعه مسلمین وارد میکند.
مارقین یا گروهی که از دین خارج شدند، در واقع همان خوارج هستند که تا پایان نبرد صفین در رکاب علی(ع) بودند و با طرح مسأله حکمیت و نیرنگ معاویه راه ثواب و حقیقت و قرآن ناطق را که همان امیرالمؤمنین علی(ع) بود، گم کردند و به مقابله با امام خود برخاستند. در حقیقت این گروه با بی بصیرتی خود صدمات بسیاری بر پیکر جامعه مسلمین وارد کردند. امام علی (ع) در نبرد نهروان به مقابله با این گروه برخاست. ایشان بشدت نسبت به این گروه دلشکسته شدند و فرمودند: «همانا بدترین مردم هستید. شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از وجود پلید شما برای زدن نشانه خود استفاده میکند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی میافکند» (نهج البلاغه، خطبه 127). این گروه که از آیه« لا حُکم الا لِلّه.» برداشتی اشتباه کرده و راه را به خطا رفته بودند، به دلیل پذیرش حکمیت، امام علی(ع) را کافر دانسته و بر توبه ایشان تأکید میکردند، در صورتی که خود آنها حکمیت را بر امام تحمیل کرده بودند. جنگ با این گروه یکی از حساسترین انتخابهای حضرت بود؛ زیرا اینان بشدت ظاهرالصلاح ولی دارای عصبیتها و جهالتهای خطرناک بودند. اصل در حکومتداری امام علی(ع) اجرای دستورهای خدا و سنت پیامبر(ص) بود و در این زمینه ذرهای به خود و یا کسب قدرت و حمایت و نفوذ ثروتمندان فکر نمیکردند.
ضربه شوم
همین مسأله سبب میشد که در مقابله با دنیاپرستان و یا مقدس نماهای جاهل نه تنها ترس و واهمه ای نداشته باشند، بلکه تا پایان عمر شریفشان این نبردها را جزو افتخارات خاص خود میدانستند: «فانا فقات عین الفتنة و لم یکن لیجترئ علیها احد غیری بعد ان ماج غیهبها و اشتد کلبها»؛ چشم این فتنه را من در آوردم. غیر از من احدی جرأت چنین کاری را نداشت پس از آنکه تاریکی فتنه همه جا را برگرفته و بیماری هاری آن شدت یافته بود.( نهج البلاغه، خطبه 93)
امام علی(ع) رسم عدالت پیشگی خود را چه در زمان جنگ و چه پس از آن نسبت به این گروه فراموش نکردند. امام بازماندههای این گروه را زندانی نکرده و حتی سهمیه آنها را از بیت المال قطع نکردند. این گروه حتی در اظهار عقیده خود نیز با محدودیتی مواجه نشدند، به طوری که بارها در جریان خطبههای امام و یا حتی نماز ایشان ایجاد اخلال میکردند، ولی امام علی(ع) صبوری پیشه کرده و با آرامش و با استدلال پاسخ میدادند. خطر این گروه برای جامعه مسلمین از جهل آنها نشأت میگرفت و این جهالت، سدی برای تأمین مصالح و منافع اسلامی بود. عدالت محوری امام علی(ع) در حکومت تبدیل به خاری در چشم دشمنان ایشان شده بود و خوارج ابزاری در دست آنها. سرانجام نیز یکی از همین خوارج با کوته بینی خود امام را به شهادت رساند.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: امام علی(ع)، ،
:: برچسبها: عدالت،عدل علی،شهادت،امام علی(ع),

